سم الله الرحمن الرحيم
نهضت حسيني از زواياي گوناگون قابل بررسي است، بررسي شرايط سياسي اجتماعي آن روز و موشكافي جريانات بستر ساز قيام، نقش آفريني بينظير سالار شهيدان حضرت امام حسين عليهالسلام، وفاداري ياران، نقش اهلبيت پس از شهادت، تأثيرگذاري امام زين العابدين عليهالسلام و زينب كبري عليهاالسلام در تداوم نهضت، الگو گشتن آن در راستاي حركت تاريخ و دهها موضوع ديگر ذهن كاوشگران و انديشهي پژوهشگران را به خود مشغول ساخته،
يكي از مسائل مهم تاريخ نهضت حسيني است و چون برخي مشكلات تاريخي به همراه دارد، هر سال به هنگامهي ماه صفر و تجديد خاطره و ياد حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در روز اربعين، بر سر زبانها ميافتد و عدهاي به چگونگي آن و برخي به نفي و اثبات آن ميپردازند و عدهاي ساكت و بينظر از كنار آن ميگذرند. از آن جايي كه اين رويداد بسيار پراهميت است و بزرگان بسياري دربارهي آن قلم زدهاند،
زيارت مرقد پاك قبر امام حسين عليهالسلام داراي جايگاهي بلند و بسيار رفيع و از خصوصيات منحصر به فردي برخوردار است
كسي كه به زيارت قبر اباعبدالله در كنار فرات رود، همانند كسي است كه به زيارت خدا بر عرش او رفته است. [مناقب ، ج4 ، ص 128] .
- از امام صادق عليهالسلام نقل شده است كه فرمود:
من أتي قبر الحسين عليهالسلام عارفا بحقه كتبه الله في أعلي عليين؛
كسي كه به زيارت قبر حسين رود، در حالي كه عارف به حق او
باشد، خداوند او را در بالاترين و والاترين جايگاهها قرار خواهد داد. [كامل الزيارات،ص148] .
- امام صادق عليهالسلام فرمود:
زيارة الحسين بن علي عليهالسلام واجبة علي كل من يقر للحسين بالإمامة من الله عزوجل؛
زيارت حسين بن علي عليهالسلام بر هر كسي كه اقرار به امامت او از جانب خداوند متعال دارد، واجب است. [الارشاد، ج2،ص133] .
استحباب زيارت در هر حال
نخستين زيارت
شيخ ابوجعفر محمد بن ابيالقاسم محمد بن علي طبري به سندش از عطيهي عوفي نقل ميكند:
همراه جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر حسين بن علي بن ابيطالب عليهالسلام بيرون آمديم. هنگامي كه به كربلا وارد شديم، جابر خود را به كنار فرات رساند و غسل كرد. لنگ به كمر بسته و حوله را بر دوش انداخت و خود را خوشبو ساخت. هر گامي كه برميداشت ذكر خدا ميگفت، تا آنگاه كه نزديك
قبر رسيد. به من گفت: دستانم را بر قبر او بگذار. چنان كردم. خود را بر قبر مطهر انداخت و بيهوش افتاد. قدري آب بر او پاشيدم. وقتي كه به هوش آمد، سه بار گفت: «يا حسين!»، سپس گفت: حبيب لا يجيب احبيبه؛ آيا دوست پاسخ دوستش را نميدهد؟ آنگاه گفت: چگونه پاسخ دهي و حال آنكه رگهاي گردنت بر پشت و شانهات آويخته و بين بدن و سرت جدايي افتاده است، و پس از آن، آن حضرت را با كلماتي كه نشان از كمال ايمان وي دارد، اين گونه زيارت ميكند:...
فأشهد أنك ابنخاتم النبيين، و ابنسيد المؤمنين، و ابنحليف التقوي، و سليل الهدي، و خامس أصحاب الكساء، و ابنسيد النقباء، و ابنفاطمة سيدة النساء، و ما لك لا تكون هكذا، و قد غذتك كف سيد المرسلين، و ربيت في حجر المتقين، و رضعت من ثدي الايمان، و فطمت بالاسلام، فطبت حيا، و طبت ميتا، غير أن قلوب المؤمنين غير طيبة لفراقك، و لا شاكة في الخيرة لك، فعليك سلام الله و رضوانه، و أشهد أنك مضيت علي ما مضي عليه أخوك يحيي بن زكريا؛
شهادت ميدهم كه تو فرزند خاتم پيامبران و سيد مؤمنان هستي. و تو هم پيمان پرهيزكاري و نتيجهي هدايت و پنجمين اصحاب كسايي. و تو فرزند سيد نقيبان و زادهي فاطمه سيدهي بانواني، و چگونه چنان نباشي و حال آنكه دستان سيد مرسلان غذايت داد و در دامن پرهيزكاران پرورش يافتي و از سينهي ايمان شير خوردي و با اسلام از آن جدا گشتي. پس خوب زيستي و خوب به لقاي الاهي رسيدي، گر چه دلهاي
مؤمنان از فراق تو آرامش نميگيرد، و هيچ شك و ترديدي را در انتخاب صحيح تو و آنچه كه در آن خير و صلاح توست، به خود راه نميدهد. پس بر تو سلام و رضوان خدا باد. و گواهي ميدهم كه تو بر همان راهي قرار گرفتي كه برادرت يحيي، فرزند زكريا، بر آن قدم نهاد.
آنگاه نگاهش را به اطراف قبر مطهر دوخت و خطاب به شهيدان گلدشت كربلا گفت:
سلام بر شما اي ارواحي كه در اطراف حسين رحل افكنديد...! شهادت ميدهم كه شما نماز را به پا داشتيد و زكات را پرداختيد و امر به معروف نموديد و نهي از منكر كرديد و با كافران به جنگ برخاستيد و خدا را بندگي نموديد تا آنكه به حد يقين رسيديد. قسم به آن كسي كه محمد را به پيامبري برانگيخت! كه ما در آنچه كه انجام داديد شريك هستيم.
عطيه ميگويد: به او گفتم: اي جابر! چگونه ما با آنان شريكيم و حال آنكه كاري نكرديم. نه در دشتي فرود آمديم و نه بر كوهي بالا رفتيم و نه جنگيديم و اينان بين سرها و بدنهاشان جدايي افتاد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيسرپرست شدند!؟ جابر گفت: اي عطيه، از حبيب خودم رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: «هر كس كه قومي را دوست بدارد، با آنان محشور گردد و هر كس كه كار قومي را دوست بدارد در عملشان شريك گردد.» قسم به كسي كه محمد را به پيامبري برانگيخت كه نيت من و ياران من، با نيت و قصد حسين و يارانش يكي است.
برداشت از صفينه النجاه (كتابخانه امام حسين ع ) توليد مركز رايانه اي حوزه علميه اصفهان
دستاوردهاي حركت
در مورد دستاوردهاي جنبش - اگر نگاهي فراگير بدان بيفكنيم - خواهيم فهميد بيش از نتايج و ثمرههاي بيعت است. امام در همان سال كه قيام كرد، كشته شد و يزيد در كمتر از چهار سال بعد مُرد. شش سال از قتل امام نگذشته بود كه قاتلان كربلا به سزاي عمل خود رسيدند و دولت بنياميه پس از اين حتي به اندازه عمر يك انسان پايدار نماند و بيش از شصت و اندي سال نپاييد. قتل حسين، درد كُشندهاي بود كه بر پيكره دولت اموي نشست تا آن را از پا در آورد و پيام حسيني، ندا و نواي هر دولتي شد كه به دلها و جسمها راه داشت. فشرده سخن آن كه: خروج حسين، از حجاز به عراق جنبش توانمندي بود و انگيزههايي داشت (كه هر كس را به قيام وا ميداشت) اما به آساني نميتوان اين انگيزهها را نگاشت يا آنها را بر شمرد. اين جنبش به نتايج تأثيرگذار خود رسيد، زيرا نهضتي فراتر از افراد است و نسلها را فرا خواهد گرفت. شهيد چه كسي است جز انساني كه ميخواهد خلق و خوي زشت روزگار را دگرگون كند و گواه وجود خير در طبيعت انساني است، در وقتي كه خير و خوبي، نايافتترين چيز در دنياست؟! امام (ع) در زماني در پي خلافت راشدين [!] بود كه ديگر نام و نشاني از خلافت راشدين نمانده بود. درگيري ميان حسين [(ع)] و يزيد، نخستين تجربه از نوع خود، پس از زمان پيامبر و خلفاي بعد از وي است. كه حسين در اين نبرد، جان خود را نثار كرد، چون شهادت، از جان گذشتگي است، با هدف دست يابي بر آنچه از زندگي پايدارتر است. وي پدر شهيدان و سرچشمه شهادت
انگيزه عقيدتي ....
قيام امام حسين براي امر به معروف و نهي از منكر بود ((انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر بحارالانوار ج 44 ص 328) )
براي هر انسان مكلف در صورت فراهم بودن شرائطي كه در كتب فقهي و رساله هاي عمليه آمده ، انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر واجب است .
امر به معروف برنهي از منكر مقدم است اگر راه معروف ها باز شود ، زمينه
براي منكر كم مي گردد .
واجب بودن امربه معروف و نهي از منكر در قرآن....
، در طول تاريخ اين جلسلت به مثابه كلاس هاى درس براى توده هاى مردم بوده است و آنان را با معارف و حقايق دينى، تاريخ ، رجال احكام و موضوعات گوناگون ديگر آشنا مى كرده است، و يكى از مؤثرترين پايگاه هاى خودسازى و تهذيب نفوس و تربيت اخلاق بوده است.
ولادت امام محمّد باقر عليه السلام - امام پنجم مباركباد
نهال گلشن دين ، نور ديده زهرا سپهر دانش و بينش محيط علم و ادب شه سرير ولايت محمّد بن على (ع ) كه آمدش ز خدا (باقرالعلوم ) لقب .
(دكتر رسا)
نام مبارك امام پنجم محمّد بود. لقب آن حضرت باقر يا باقرالعلوم است ، بدين جهت كه : درياى دانش را شكافت و اسرار علوم را آشكارا ساخت . القاب ديگرى مانند شاكر و صابر و هادى نيز براى آن حضرت ذكر كرده اند كه هر يك باز گوينده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
كنيه امام (ابوجعفر) بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى (ع ) است . بنابراين نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اكبر حضرت امام حسن (ع ) و از سوى پدر به امام حسين (ع ) مى رسيد. پدرش حضرت سيدالساجدين ، امام زين العابدين ، على بن الحسين (ع ) است .
ولادت آن حضرت در سوم صفر .....
ماه صفر
نحوست اين ماه
معروف است كه ماه صفر بخصوص چهارشنبه آخر آن نحس مى باشد كه در اين مورد روايتى نداريم . شايد اين نحوست بخاطر رحلت پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين ماه و نيز اين سخن پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) باشد كه فرموده اند: ((كسى كه مرا به تمام شدن ماه صفر مژده بدهد، او را به بهشت بشارت مى دهم )) كه باين ترتيب مى توان اين مطلب را ثابت كرد. و هنگامى كه نحوست اين ماه ثابت گرديد بايد به انجام اعمال مناسب در آن پرداخته ، آن را از مراسم بزرگ مصيبت دانسته و با خداى بزرگ در مورد نبودن آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم ) و از دست دادن سعادتهاى زمان حضور او و گمراهى مردم بعد از وفاتش مناجات نموده و از سركشى منافقين و ستم ستمكاران و پليدى دشمنان براى او بگويد.
منبع : المراقبات ميزاجواد تبريزي
نحسي ماه صفر؛ خرافه يا واقعيت؟...
كد خبر: ۶۲۰۱۳
تاريخ: ۱۴ آذر ۱۳۹۲ - ۰۷:۱۵
ورود اهل بيت عليهماالسّلام به مجلس يزيد پليد
يزيد ملعون چون از ورود اهل بيت طاهره عليهماالسّلام به شام آگهى يافت مجلس آراست و به زينت تمام بر تخت خويش نشست و ملاعين اهل شام را حاضر كرد، از آن سوى اهل بيت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم را به سرهاى شهداء عليهماالسّلام در باب دارالا ماره حاضر كردند در طلب رخصت بازايستادند. نخستين ، زَحْر بن قيس - كه ماءمور بردن سر حضرت حسين عليه السّلام بود - رخصت حاصل كرده بر يزيد داخل شد.....
ورود اُسراء و رؤ س شهداء به شام
شيخ كَفْعَمى و شيخ بهايى و ديگران نقل كرده اند كه در روز اوّل ماه صفر سر مقدس حضرت امام حسين عليه السّلام را وارد دمشق كردند، و آن روز بر بنى اميه عيد بود و روزى بود كه تجديد شد در آن روز اَحزان اهل ايمان.....
دختر علي در كاخ ابن زياد و احتجاج با او
هنگامي كه سر امام حسين (ع) را همراه با كودكان، خواهران و زنان او نزد ابن زياد بردند، زينب كبري (س) بدترين پيراهن را به تن داشت، در حالي كه كنيزانش به دور وي حلقه زده بودند به صورت ناشناس وارد مجلس ابن زياد شد و نشست. عبيداللّه گفت: اين زن نشسته كيست؟ جوابي نشنيد تا اين كه سه بار تكرار كرد عاقبت يكي از كنيزانش گفت: اين زينب دختر فاطمه است. در همين لحظه ابن زياد خطاب به زينب گفت:....
اسراي كربلا در كوفه
سپاه عمر سعد خيمه گاه حسين را غارت و خاندانش را دستگير كردند و به كوفه بردند چون اهل بيت به كوفه وارد شدند، زنان شهر بيرون آمدند و به گريه و زاري پرداختند، علي بن الحسين (ع) گفت: اگر اينان بر ما مي گريند پس چه كسي ما را كشته.[1] .
خطبه حضرت زينب در كوفه.....
بو شفاخانه حسينندي طبيب آني باخور
دكتري قولسوز ابوالفضلدي مجاني باخور
گلون اي دردي اولانلار آچيلوب باب كرم
بو يره فاطمنين ديده ي گرياني باخور
******************
اي حسينون عاشقي گل باخ حسينون حالينه
گور نجور تك گالدي ميداندا چاتان يوخ دادينه
قالمادي شهرينده چونكي عدالت گورمدي
ايلدي عزم سفر چون عزم رضوان ايلدي
اسيرى و شهادت طفلان مسلم
چون ذكر شهادت مسلم شد مناسب ديدم كه شهادت طفلان او را نيز ذكر كنم اگر چه واقعه شهادت آنها بعد از يك سال از قتل مسلم گذشته واقع شده ؛ شيخ صدوق به سند خود روايت كرده از يكى از شيوخ اهل كوفه كه گفت : چون امام حسين عليه السّلام به درجه رفيعه شهادت رسيد اسير كرده شد از لشكرگاه آن
حضرت دو طفل كوچك از جناب مسلم بن عقيل و آوردند ايشان را نزد ابن زياد، آن ملعون طلبيد زندانبان خود را و امر كرد او را كه اين دو طفل را در زندان كن و بر ايشان تنگ بگير و غذاى لذيذ و آب سرد به ايشان مده آن مرد نيز چنين كرده و آن كودكان در تنگناى زندان به سر مى بردند و روزها روزه مى داشتند، و چون شب مى شد دو قرص نان جوين با كوزه آبى براى ايشان پيرمرد زندانى مى آورد و به آن افطار مى كردند تا مدّت يك سال حبس ايشان به طول انجاميد،...
موانع اجراي امر به معروف و نهي از منكر
يكي از اصول اساسي اسلام امر به معروف و نهي از منكر است، بگونهاي كه حضرت امام حسين(ع) جانش را در راه اجراي آن گذاشت. از آيات قرآني بهدست ميآيد كه بسياري از پيامبران از جمله حضرت شعيب(ع) و حضرت لوط(ع) در دو حوزه امور اقتصادي و اخلاقي از سوي جامعه خود مطرود و حتي سنگسار شدند؛ زيرا فضاي جامعه چنان آلوده شده بود كه ديگر قابليت اصلاحات را نداشته است و ارزشها و هنجارها به ضدارزش و ضدهنجار تبديل شده بود. همين مشكل را پيامبراني چون حضرت نوح(ع) داشتند طوري كه مردم جامعه نه تنها خود اهل كفر اعتقادي و فجور رفتاري بودند، بلكه كودكان خويش را براساس آن، تعليم و تربيت ميكردند.
چالش هاي چندگانه امر به معروف و نهي از منكر....
پرسش:
آيا فرهنگ عزاداري ريشه قرآني دارد يا اينكه فقط در روايات و سيره اهل بيت(ع) ميتوان مستنداتي براي آن پيدا كرد؟
پاسخ:
فرهنگ عزاداري و سوگواري ريشه قرآني دارد و آيات عديدهاي بر اين امر دلالت دارد كه به نمونههايي از آن ذيلاً اشاره ميكنيم.
1- سوگواري يعقوب در فراق يوسف
با اين كه يوسف فقط مفقودالاثر بود و مرگ او حتمي نبود، يعقوب، پيامبر الهي و پدر بزرگوار او آنچنان در فراق او گريه كرد كه در نهايت نابينا شد. چنان كه قرآن كريم ميفرمايد:«و قال يا اسفي علي يوسف و ابيضت عيناه من الحزن فهو كظيم؛ و گفت: اين اندو (بر فراق) يوسف و چشمان او از اندوه سفيد شد اما خشم خود را فرو ميبرد.»....
آثار بخل و جُود |
قال الحسين(ع): ايها الناس من جاد ساد، و من بخل رذل.
امام حسين(ع) فرمود: اي مردم! هر كس كه بخشش كرد، سروري يافت و هر كس كه بخل ورزيد فرومايه شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع كيهان:فرهنگ جامع سخنان امام حسين(ع)ُُُُُُ، ص814
علاقه مندي امام حسين(ع) |
محمدمهدي رشادتي
در روز نهم محرم عمر سعد و ديگر سران نظامي تصميم گرفتند كه با يك حمله عمومي كار را يكسره كنند. حركت لشكرها و بالا رفتن گردوغبارها همه را متوجه خود ساخت. حضرت برادرش عباس(ع) را فرستاد تا علت حركت سپاه دشمن را جويا شود. امام خطاب به قمر بنيهاشم فرمود: برادرم از طرف من نزد آنان برو و به ايشان بگو شما را چه مي شود و چه ميخواهيد؟ عباس(ع) رفت و بازگشت و فرمود: ميگويند يا با يزيد بيعت كن و يا آماده جنگ باش. ابيعبدالله(ع) فرمود: به سوي آنها بازگرد و تلاش كن جنگ را به فردا موكول كني تا ما امشب عبادت كنيم. خدا ميداند كه من نماز خواندن و تلاوت قرآن و زياد دعا كردن و استغفار نمودن را دوست دارم. -اني كنت احب الصلوه له و تلاوه كتابه و كثره الدعاء والاستغفار- (فرهنگ سخنان امام حسين(ع) ص354)
نماز در زير تيرباران دشمن
امام و يارانش سرگرم نبرد بودند كه ابوتمامه (عمروبن عبدالله صائدي) خطاب به آن حضرت گفت: وقت نماز ظهر است. گرچه من دست از شما برنميدارم تا كشته شوم. اما دوست دارم دو ركعت نماز با شما بخوانم. حضرت در حق او اين گونه دعا كرد: نماز را خاطرنشان كردي. خدا تو را از نمازگزاران و ذاكرين قرار دهد. آري هماكنون اول وقت نمازظهر است. آنگاه به اصحابش فرمود: به كوفيان بگوييد دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانيم. كوفيان مخالفت كردند. امام خود اذان گفتند. وقتي اذان تمام شد خطاب به عمرسعد فرمود: واي بر تو اي پسر سعد، آيا احكام اسلام را از ياد بردهاي؟ آيا جنگ را متوقف نميكني تا ما و شما نماز بجا آوريم و پس از آن پيكار را ادامه دهيم؟ عمرسعد پاسخي نداد. حضرت فرمود: شيطان بر او چيره شده است. آنگاه به زهيربن قين و سعيدبن عبدالله فرمود: شما دو نفر جلو بايستيد تا نماز ظهر را بخوانم. (همان ص 353)
اهميت و جايگاه نماز
نماز مهم ترين نشانه دينداري مؤمن است كه از ابتداي بلوغ تا پايان عمر همواره در شب و روز بايد آن را انجام داد. اما ساير اعمال عبادي در شرايطي خاص گاهي لازم ميشود. بعضي مثل حج ممكن است در طول عمر فقط يك بار واجب گردد. نماز نهايت اظهار بندگي و خضوع در پيشگاه ربوبي است، در روايات آمده كه نماز به منزله ستون دين است كه اگر قبول شود بقيه اعمال نيز قبول ميشود و اگر پذيرفته نشود، بقيه اعمال هم مردود خواهد شد. (اسرار الصلوه ص276) در حديث نبوي آمده كه هرگاه بندهاي به نماز ميايستد و حواس ظاهري و باطني او با خدا و متوجه او باشد، پس از نماز همچون روزي خواهد بود كه از مادر متولد شده است. (همانص193)
از جمله شرايط مهم نماز، خواندن نمازهاي پنجگانه در اول وقت است. آيهالله بهجت از قول استادشان مرحوم سيدعلي قاضي نقل ميكنند: هر كس نمازهاي واجب يوميه را اول وقت بخواند، به همه مقامات معنوي خواهد رسيد. اگر نرسيد مرا لعنت كند. (زمزم عرفان ص79)
آيهالله بهجت نماز را اينگونه تصوير ميكنند: نماز به منزله كعبه و تكبيرهالاحرام پشت سر انداختن هر چيز غير خدا و داخل شدن در حرم الهي است. قيام به منزله صحبت دو دوست با يكديگر، ركوع خم شدن عبد در مقابل آقاست، سجده نهايت خضوع و خاك شدن در مقابل اوست. وقتي عبد در آخر نماز از پيشگاه مقدس الهي باز ميگردد، اولين چيزي كه سوغات ميآورد سلامي از ناحيه اوست. (همان ص84)
مرحوم شيخ حسنعلي اصفهاني (نخودكي) فرمود: اگر آدمي يك اربعين به رياضت بپردازد اما يك نماز صبح از او قضا شود، نتيجه آن اربعين هباء منثورا خواهد گرديد. من در تمام عمر خود تنها يك روز نماز صبحم قضا شد. پسر بچهاي داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه مرا گفتند كه اين رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شدهاي. (نشان از بينشانها ج1 ص31)
بر گرفته از روزنامه كيهان
انتخاب شهادت |
پرسش:
چگونه امام حسين(ع) راه شهادت را بر اساس ملاكهاي عقلاني براي تاثيرگذاري بيشتر بر جوامع انساني، تا روز قيامت انتخاب كرد؟
پاسخ:
از آنجا كه هدف اوليه امام حسين(ع) از سفر به عراق تاسيس حكومت اسلامي بود، براي اتمام حجت بر مردم، نميتوانست سرنوشت سفر را براي همه مردم، حتي براي برخي از خواص بيان كند. لذا در پاسخ بسياري از كساني كه با خطرناك توصيف كردن سفر به عراق، از ايشان ميخواستند تا از اين سفر منصرف شود، به پاسخهاي اجمالي اكتفا ميكرد، چنان كه در پاسخ به پيشنهاد طرماح و ابوبكر بن عبدالرحمن، فرمود: «مهما يقضالله من امر يكن» هرچه خداوند حكم كند، همان ميشود. (تهذيب الكمال، ج 6، ص418) همچنان كه در پاسخ بشربنغالب، عبدالله بن مطيع و عمربن عبدالرحمن و فرزدق و امثال آنها نيز به پاسخهاي اجمالي اكتفا كرد.
پاسخ به افراد خاص الخاص
اما پاسخ امام حسين(ع) به شخصيتهاي بزرگي مانند ام سلمه و عبدالله بن جعفر و محمدابن حنفيه، كاملا متفاوت با پاسخ به ديگران بود، چرا كه در پاسخ به آنها امام حسين(ع) از مسير شهادت خود خبر داد. چنان كه در پاسخ به ام سلمه ميفرمايد:
«اني والله مقتول كذلك، و ان لم اخرج الي العراق يقتلوني ايضا» به خدا سوگند، من اين چنين كشته ميشوم، و اگر به عراق هم نروم مرا ميكشند.
(بحارالانوار، ج45، ص 89)
همچنين آن حضرت به عبدالله بن جعفر ميفرمايد:
«لو كنت في جحرهامة من هوام الارض لاتسخرجوني و يقتلوني»
اگر در لانه جنبدهاي هم باشم، مرا بيرون ميآورند و ميكشند. (مقتل الحسين خوارزمي، ج1، ص217)
اين سخن بدين معناست كه: من، چه به كوفه بروم و چه نروم، بيترديد، به دست عوامل يزيد كشته ميشوم. بنابراين، بايد نقطهاي را براي شهادت خود انتخاب كنم كه خون من، بيشترين بهره و فايده را براي بقاي اسلام و احياي ارزشهاي آن داشته باشد و بيشترين ضربه را به حكومت اموي بزند و حرمت حرم نيز حفظ گردد، و آن نقطه جايي جز عراق نيست. بر اين اساس انتخاب كوفه و همراه بردن خانواده و كودكان خردسال و بهترين ياران در اين سفر،دقيقا در راستاي تحقق اين هدف والاي الهي بوده است، كه در نتيجه آن بيشترين تاثيرگذاري را بر جوامع انساني تا روز قيامت به ارمغان آورد.
برگرفته از كيهان
|
نيكي متناسب با معرفت |
در روايت نقل شده كه عربي باديهنشين خدمت امامحسين(ع) رسيد و عرض كرد: اي فرزند رسول خدا(ص) خونبهاي كاملي را ضمانت كردهام و اكنون از پرداخت آن عاجزم، پيش خود گفتم از بزرگوارترين مردم درخواست كمك كنم، كسي را بزرگوارتر از آلمحمد(ص) نديدم. حضرت فرمود: «از تو سه مسئله ميپرسم، اگر يكي را پاسخ دادي يك سوم خونبها را به تو ميدهم، و اگر دو تا را پاسخ گفتي، دو سوم آن را و اگر همه را پاسخ دادي، همه خونبها را به تو خواهم داد.»
اعرابي عرض كرد: تو كه دانا و بزرگواري، آيا از مثل من ميپرسي؟! امام حسين(ع) فرمود: «بله از جدم رسول خدا شنيدم فرمود: نيكي(بايد) به اندازه معرفت سائل باشد. اعرابي عرض كرد: آنچه به خاطر مبارك ميرسد بپرس، اگر پاسخ گفتم كه چه بهتر، و اگر نه، آن را از شما ياد ميگيرم.
حضرت پرسيد: بافضيلتترين عملها كدام است؟ عرض كرد: ايمان به خدا
پرسيد: آنچه از مهلكه نجات ميبخشد چيست؟ عرض كرد: اطمينان به خدا
پرسيد: آنچه آدمي را زينت ميبخشد چيست؟ عرض كرد: دانشي كه با بردباري همراه باشد.
پرسيد: اگر آن نادرست بود (و نشد) چه چيز؟ عرض كرد: ثروتي كه با جوانمردي (و بخشش) همراه باشد.
پرسيد: «اگر آن نيز نادرست بود (و نشد) چه چيز؟ عرض كرد: فقري كه با شكيبايي همراه باشد. پرسيد: «اگر آن هم نادرست بود (و نشد) چه چيز؟ عرض كرد: صاعقهاي كه از آسمان فرود آيد و او را بسوزاند زيرا چنين كسي، شايسته آن است. پس امام حسين(ع) (از پاسخ او) خنديد و كيسهاي را كه هزار اشرفي داشت، به او داد و انگشتر خود را كه نگين آن دويست درهم ميارزيد به او بخشيد و فرمود: «اي اعرابي طلاها را به طلبكاران خود بپرداز و انگشتر را در مخارج زندگي صرف كن» اعرابي هداياي حضرت را گرفت و گفت: «خدا بهتر ميداند رسالت خود را در كجا قرار دهد (و چه كسي را اين مقام رفيع بخشد.)
منبع : كيهان - فرهنگ جامع سخنان امام حسين، ص 833