آيه شماره 61 از سوره مباركه آل عمران
بهترين گواه « روز مباهله »
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا
جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ
وَنِسَاءنَا
وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
پس هر كه در اين
[باره] پس از دانشى كه تو را [حاصل] آمده با تو محاجه كند بگو بياييد پسرانمان و
پسرانتان و زنانمان و
زنانتان و ما خويشان نزديك و شما خويشان نزديك خود را فرا خوانيم سپس مباهله كنيم و لعنتخدا را بر دروغگويان قرار دهيم
اگر انسان ايمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزديكترين بستگانش
را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم»
آخرين برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع»
فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراين امام حسن
وامام حسين عليهما السلام فرزندان پيامبرند.
زن و مرد در صحنههاى مختلف دينى، در كنار همديگر مطرحند. «نسائنا»
در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بيشتر
نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
علىّبن ابىطالبعليهما السلام، جان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله است.
«انفسنا»
در مجالس دعا، كودكان را نيز با خود ببريم. «ابنائنا»
اهلبيت پيامبرعليهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا»
استمداد از غيب، پس از بكارگيرى توانايىهاى عادّى است. «نبتهل»
كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذيرش حقّ تسليم نمىكند، بايد با او
مباهله كرد. «تعالوا... نبتهل»
اگر مؤمنان محكم بايستند، دشمن به دليل باطل بودنش عقب نشينى مىكند. «ندع...
نبتهل»
استدلال را بايد با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت بايد سركوب شود. «لعنة
اللّه على الكاذبين»
برخورد با دشمن ناآگاه
هنگامى كه اهل بيت امام حسين را به عنوان اسير وارد شهر شام كردند و در بين ايشان حضرت سجّاد نيز با حالتى ناجور و دلخراش حضور داشت ، مردم شام با تبليغات سوئى كه
توسّط مامورين يزيد لعنة اللّه عليه شده بود، با شادمانى و سرور براى استقبال از
اسيران آمده بودند.
در بين مردم پيرمردى بود، جلو آمد و گفت: شكر خداى را كه مردان شما را كشت و آتش
فتنه خاموش شد؛ و سپس به آن عزيزان دل شكسته ، بسيار دشنام و ناسزا گفت .
امام در همان وضعيّتى كه بود، فرمود: اى پيرمرد! آنچه تو گفتى ، من گوش
كردم و چيزى نگفتم تا آن كه سخن تو تمام شد؛ و آنچه خواستى گفتى ، اكنون ساكت باش
تا من نيز سخنى گويم .
پيرمرد گفت : آنچه مى خواهى بيان كن .
حضرت فرمود: آيا قرآن خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : آرى . حضرت فرمود: اين آيه قرآن را نيز خوانده اى :
« قُلْ لا اسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْرا إلاّ الْمَوَدَّةَ فى الْقُرْبى » يعنى ؛
من از شما پاداشى به جز مودّت و دوستى اهل بيتم را نمى خواهم .
پيرمرد پاسخ داد: آرى، آن را خونده ام .
امام سجّاد فرمود: ما اهل بيت - قُربى - هستيم ؛ ادامه دارد ....
و آيا اين آيه قرآن را «وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ» ؛ حق و شئون اهل
بيت را پرداخت و رعايت نمائيد، خوانده اى ؟
پيرمرد نيز گفت : آرى ، آن را هم خونده ام . حضرت فرمود: به راستى كه آن افراد، ما
هستيم ؛ پس حقّ ما چگونه بايد رعايت گردد.
پيرمرد شامى گفت : آيا واقعا شما همان ها هستيد؟
حضرت فرمود: بلى ؛ و سپس افزود: آيا اين آيه قرآن را « وَاعْلَمُوا انَّما
غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْى ءٍ فَإ نَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى
الْقُرْبى» ؛ آنچه از غنائم و منافع را كه به دست مى آوريد، بايد يك پنجم آن را -
به عنوان خمس - تحويل رسول خدا واهل بيتش دهيد، را خوانده اى ؟
پيرمرد گفت : بلى .
آن گاه امام فرمود: ما اهل بيت رسول خدا هستيم ، و
آيا اين آيه قرآن را « إ نَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ
اءهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا» يعنى ؛ خداوند شما اهل بيت را از هر
نوع گناه و آلودگى پاك و منزّه گردانده است ، را نيز خوانده اى
در اين حال پيرمرد شامى دست هاى خود را به سوى آسمان بلند كرد و گفت : خداوندا به
تو پناه مى برم ، خدايا توبه كردم ، سال ها است كه قرآن مى خوانده ام و اين چنين
درك نمى كردم وامروز هدايت گشتم .
احتجاج
مرحوم طبرسى : ج 2، ص 120، ح 172.
آثار دوستي اهل بيت
پيامبر:
حُبُّنا
أهلَ البَيتِ يُكَفِّرُ الذُّنوبَ ، ويُضاعِفُ الحَسَناتِ
.
دوست داشتن ما اهل بيت ، گناهان را پاك مى كند و حسنات را دو چندان مى سازد.
ارشاد القلوب ،ج2،ص153